ششم- عمیقا به بدبین ها، خوشبینم!!!
همه ما بارها مصاحبه ها و اظهار فضل های مثبت اندیشان را در قالب سمینارهای موفقیت، مصاحبه های تلوزیونی، پوسترهای تبلیغاتی و حتی تصاویر تک و کوچک در فضای مجازی شنیده و دیده ایم.
کمتر دیده ام کسی را که اسامی دکتر فرهنگ، دکتر آزمندیان، دکتر هلاکوئی، محمود معظمی و ... یا حداقل آنتونی رابینز و همفکرانش را نشناسند.
تفکراتی به ظاهر زیبا و بهتر از همه اینکه پیمودن ره صدساله و دستیابی به آنچه نیستیم، بدون نیاز به هیچ تلاش و سختی و فقط با فکر کردن و به رویا رفتن.
و همه این تفکرات برپایه یک جمله تکراری بنا شده اند و تمام این نویسندگان همین یک جمله را در قالب های متفاوت و با اشکال مختلف در طول تاریخ بیان نمودند "فکر کردن درباره موفقیت، منجر به موفقیت خواهد شد و نیز فکر کردن به شکست، شکست را در پی خواهد داشت"
این مدل فکر کردن از 150 سال پیش در آمریکا بوجود آمد و به "خداشناسی آمریکایی" معروف شد و هر سال نویسندگان بسیاری کتب و مقالات متعددی را در این باره به چاپ می رسانند و راجع به این موضوع نظریه می دهند.
صرف نظر از مزیت های اقتصادی و بازاریابی که این مکتب فکری برای عده ای از ترویج دهندگان آن به همراه دارد، نکته شگفت انگیز درباره این طرز فکر اینست که واقعا نمی دانم آیا خداشناسی و اعتقاد به موجود برتر، روح آدمی را کامل می کند یا نه.
اما می دانم که باور تشعشعاتی که از سرمان بیرون آمده و جهان فیزیکی را تغییر می دهد و اینکه تنها با فکر کردن به موفقیت، می توان به پیروزی رسید، نوعی بیماری روانی است که من اسمش را می گذارم "تنبلی ساده لوحانه".
هر تحلیلی با در نظر گرفتن اینکه چه اتفاقی ممکن است رخ دهد و چه اتفاقات ناخوشایندی ممکن است پیش آید، شروع می شود.
راستش را بخواهید، من دوست ندارم سوار هواپیمایی شوم که توسط افرادی طراحی شده است که تنها بر تصویر هواپیمایی که پرواز می کند، متمرکز هستند و به حالت های مختلف خرابی و شکست آن نوجهی نکرده اند.
بر عکس، میل سفر با وسیله ای را دارم که بد بینانه ترین حالت ها را برایش تصور کرده اند و برای رفع آنها برنامه ریزی شده است.
----------------------------------------------------------
1- تقدیم به دوست خوبم بدمست
- ۹۵/۰۱/۰۷
- ۳۷۷ نمایش