دقیقا نمی دونم چرا

ولی میخوام شروعش کنم

دقیقا نمی دونم چرا

ولی میخوام شروعش کنم

۲۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

سیزده به در

راجع به سیزده به در کلی چیز میشه نوشت، کلی حرف میشه زد.

میشه از طبعیت گفت، از سبزه ای انداخته شده تو آب، از سبزه گره زدن ها، دروغ سیزده

از ماهی های آزاد شده، شادی و امید و...

ولی همه اینا رو شاعر توانمند "سید مهدی موسوی" گفته

لطفا بخونیدش، جالبه که شماره پست سیزده به در هم شد، سیزده...


  • سایه هیچ

تفاوت

طبیعت به ما یاد میده، چیزی که دنیا رو زیبا و ما رو امیدوار به ادامه زندگی می کنه، قدرتیه به اسم "تفاوت و تضاد".

بذاریم فکرها و نظرات متفاوت و نگاه های متضاد وجود داشته باشه.

بعد از هر تضادی، توافقی بوجود میاد که گره گشاست.

دقیقا مثل همون دوست هایی که بعد یه دعوای درست و حسابی باهاشون پیدا می کنیم.

اینا همون دوست هایی که موندگار میشن، صمیمی میشن، دلی میشن، میمونند.

باید بتونیم تفاوت ها رو تحمل کنیم تا قدرتمند بشیم.

نه اینکه همیشه دنبال کسایی بگردیم که عین خودمونند، مثل خودمون حرف میزنند، مثل ما فکر می کنند، علاقه هاشون با ما مشترکه.

هر جا یه دستی بوجود بیاد و همه یه جمعی مثل هم فکر کنند قطعا نابود میشن.

پس باید بگیم زنده باد کسی که مثل من فکر نمی کنه.

  • سایه هیچ

المپیک

همیشه ما نسبت به بعضی اتفاقات تصورات خاصی داریم.

مثلا یه رویدادی مثل المپیک، خب واقعا یه مساله مهمه، هم برا کل مردم دنیا به عنوان بیننده، هم برای کشورها بخاطر نمایش قدرت.

حالا کاری ندارم که فلسفه و شعار اصلی المپیک برابری و اتحاده و اصلا اون پنج تا حلقه رنگی نماد پنج قاره است و رنگ اونها هم نماد مردم اوناست و اتصال زنجیروار حلقه ها هم بعلت امید به همبستگی کل جهانه...

خب اتفاقی که میلیاردها دلار گردش مالی و حتی کلی اتفاقات بزرگ سیاسی تو دنیا رو رقم میزنه با اون همه تاریخ و زرق و برق و پوشش رسانه ای، طبیعتا باید خیلی حساب شده باشه.

بیشتر رشته های ورزشی هم المپیکی هستند و نشان اعتبار جهانی یه رشته ورزشی المپیکی بودنشه و یه جورایی اگه یه رشته ورزشی تو المپیک پذیرفته نشده باشه، ارزشش تو دنیا کمه و مهم نیست (همون رشته هایی که ما مدال توش زیاد داریم).

نماد رشته های ورزشی المپیک هم دوی "ماراتن" هست.

امروز داشتم راجع به تاریخچه المپیک مطلب میخوندم، کلی اطلاعات عجیب غریب پیدا کردم و بیشتر از اون کلی به حماقت خودم خندیدم.

  • سایه هیچ

فکر


امروز یه سفر کاری داشتم

راننده می خواست رادیو ورزش گوش کنه

ولی موفق نمی شد رادیو و تنظیم کنه

هی سرش و میاورد پایین و به نمایشگر رادیو نیگا می کرد

ماشین هم اینور و اونور می شد

بهش گفتم برادر من این چه وضعشه؟ میکشیمون...

گفت آخه تیم ملی بازیش داره شروع میشه، با عمان بازی داره امروز تو آزادی، میخوام این موج 92 KHZ و پیدا کنم ولی اصلا معلوم نیست

دیدم رو صفخه نمایش رادیو یه پلاستیک داغون کثیف چسبیده که اصلا نوشته هاش معلوم نیست

دستم و بردم جلو پلاستیک و کندم...

یهو یه نگاه غضب آلود بهم کرد و گفت: آقا چرا اینجوری کردی؟

گفتم: مگه چیه؟

گفت: آخه این پلاستیک از اول روش بود، برش نداشتم که این صفحه کثیف نشه

گفتم: از این کثیف تر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


بعضی وقتا رو یه بخش هایی از زندگی مون، افکارمون و پلاستیک میکشیم تا کثیف نشن، نو بمونن

غافل از اینکه خود اون پلاستیک اخر زشتیه

پلاستیک های زندگی مون و بکنیم و بندازیم دور، بعضی از افکار نیاز به نو شدن دارن...

  • سایه هیچ

نه

بزرگترین تمدن ها و تحولات تاریخ بشر،

 با "نه" آغاز شده

"نه" به وضعیت موجود.

بزرگترین انسان ها نیز جرات "نه" گفتن دارند

"نه" به روزمرگى

"نه" به یک برنامه وقت تلف کن تلویزیونی

"نه" به گفتگوهای بی فایده

"نه" به یک شغلِ روح خوار

"نه" به وابستگی های یکطرفه

"نه" به مزخرفاتی که باورش نداری ولی یه عمره که تو سرت نگهشون داشتی و بهش ایمان داری

"نه" به چیزهایی که نمی فهمی ولی بزور میخوای قبولش کنی


"نه" بزرگت را حبس نکن!

جرات کن و بگو "نه"!

  • سایه هیچ

بعضی چیزا هست که عجیب تو باور مردم جا گرفته

نه چیزای با ارزش و مهم، نه،

یه چیزایی که مثل خبر یه بار شنیدن ولی عجیب باورش کردن

و بدون کوچکترین تحقیقی بهش اعتقاد دارن، عجییییب!!!

از این دست موارد کم هم نیست تا دلت بخواد، فکر کنم تو زمانی که همچین مواردی اعلام می شد شاید یه سری اهداف سیاسی، اجتماعی یا حتی اقتصادی علتش بود.

مثلا بیشتر مردم فکر می کنند اگه یه آدم عینکی از عینک استفاده نکنه شماره چشماش بیشتر میشه (چشماش ضعیف تر میشن)

یا نمیدونم میگن کسی مارمولک بیافته تو غذاش حتما میمیره چون تو دمش "سیانور" داره

یا.... ایرانی ها باهوش ترین مردم جهانند

کارمندها تو ایران روزی 20 دقیقه کار می کنند

ایران کشوری که بیشترین تعطیلی و تو کل دنیا داره

و 1000 تا چیز دیگه...

و یه عده چنان این حرف ها رو بدون هیچ تحقیقی باور می کنند و در بازنشرش ژست روشنفکرانه میگیرن که اگه کوچکترین سوالی از این افکارشون بپرسی انگار به ناموس شون توهین کردی.

اخه عزیز من هر چیزی و که یه جا خوندی که نباید باورش کنی، بدتر از اون نباید نشرش بدی.

اونم تو شرایط دنیای امروز که با اومدن شبکه های اجتماعی و... دیگه با یه "اَبَر رٍسانه" سر و کار نداریم بلکه به میلیون ها رسانه کوچک مبتلا هستیم.

حداقل استانداردهای اخلاق رسانه ای و رعایت کنیم.

-----------------------------------------------------------------

1- راجع به هر کدوم از مواردی که تو متن گفتم لطفا یه سرچ کوچولو بکنید

2- اگه مورد حاد دیگه ای یادتون اومد به منم بگید

3- این مواردی که من گفتم با خرافات فرق دارن

  • سایه هیچ

تئاتر

امروز 27 مارچ، روز جهانی تئاتره

یه وقتایی تو زندگی هست که آدم بیخودی نسبت به یه چیزایی موضع منفی داره و در مقابلش مقاومت می کنه، دقیقا مثل من و تئاتر.

بارها شده بود که به دیدن نمایش دعوت شده باشم ولی همیشه بدون هیچ دلیل خاصی فکر می کردم باید یه چیز حوصله سر بر باشه شایدم علتش نمایش های مسخره ای بود که از بچگی تو تلوزیون می دیدم.

بالاخره یه بار به اصرار یکی از دوستام و با این منطق که آدم باید هرچیزی و حداقل یه بار تجربه کنه و بعد راجع بهش تصمیم بگیره، تو یه عصر پائیزی رفتیم سالن نمایش.

همون حس مقاومت درونی هی من و به مسخره بازی و عکس گرفتن و شوخی و خنده وا می داشت، و دوستم هم آروم نشسته بود.

بالاخره کار شروع شد، نور اومد، بازیگرا وارد سن شدن، 5 دقیقه نگذشته بود که واقعا زمان و گم کردم، یه حس جادویی واقعا مسحور شدم، عالی بود، عالی...

این دقیقا اون چیزی بود که من عاشقش بودم.

وقتی میخواستم این مطلب و شروع کنم، کلی ایده و مطلب توذهنم ردیف کرده بودم، میخواستم بنویسم ارسطو تو قرن چهارم گفته "دیدن تراژدی باعث برانگیختن همزمان ترس و مهربانی در انسان ها می شود" که یه مکتب فکری و تزکیه روح ازش مشعب شد به نام "کاتارسیس" میخواستم بنویسم روانشناس ها از تئاتر برای درمان استفاده می کنند "پسکیودرام" می خواستم بنویسم تئاتر مادر هنرهاست چون ترکیب ادبیات، موسیقی، نقاشی و... میخواستم بنویسم تئاتر هم آگاهی درونی و هم آگاهی بیرونی آدم ها رو زیاد میکنه و منجر به افزایش فهم آدم میشه، میخواستم بنویسم هیچ سرمایه گذاری فرهنگی اثربخش تر از نمایش نیست میخواستم بنویسم ...

ولی الان فقط یه چیز میخوام بنویسم "تئاتر یعنی زندگی"

حیفه که زندگی کردن و امتحان نکنیم.

  • سایه هیچ

خوشبین


همه ما بارها مصاحبه ها و اظهار فضل های مثبت اندیشان را در قالب سمینارهای موفقیت، مصاحبه های تلوزیونی، پوسترهای تبلیغاتی و حتی تصاویر تک و کوچک در فضای مجازی شنیده و دیده ایم.

کمتر دیده ام کسی را که اسامی دکتر فرهنگ، دکتر آزمندیان، دکتر هلاکوئی، محمود معظمی و ... یا حداقل آنتونی رابینز و همفکرانش را نشناسند.

تفکراتی به ظاهر زیبا و بهتر از همه اینکه پیمودن ره صدساله و دستیابی به آنچه نیستیم، بدون نیاز به هیچ تلاش و سختی و فقط با فکر کردن و به رویا رفتن.

و همه این تفکرات برپایه یک جمله تکراری بنا شده اند و تمام این نویسندگان همین یک جمله را در قالب های متفاوت و با اشکال مختلف در طول تاریخ بیان نمودند "فکر کردن درباره موفقیت، منجر به موفقیت خواهد شد و نیز فکر کردن به شکست، شکست را در پی خواهد داشت"

این مدل فکر کردن از 150 سال پیش در آمریکا بوجود آمد و به "خداشناسی آمریکایی" معروف شد و هر سال نویسندگان بسیاری کتب و مقالات متعددی را در این باره به چاپ می رسانند و راجع به این موضوع نظریه می دهند.

صرف نظر از مزیت های اقتصادی و بازاریابی که این مکتب فکری برای عده ای از ترویج دهندگان آن به همراه دارد، نکته شگفت انگیز درباره این طرز فکر اینست که واقعا نمی دانم آیا خداشناسی و اعتقاد به موجود برتر، روح آدمی را کامل می کند یا نه.

اما می دانم که باور تشعشعاتی که از سرمان بیرون آمده و جهان فیزیکی را تغییر می دهد و اینکه تنها با فکر کردن به موفقیت، می توان به پیروزی رسید، نوعی بیماری روانی است که من اسمش را می گذارم "تنبلی ساده لوحانه".

هر تحلیلی با در نظر گرفتن اینکه چه اتفاقی ممکن است رخ دهد و چه اتفاقات ناخوشایندی ممکن است پیش آید، شروع می شود.

راستش را بخواهید، من دوست ندارم سوار هواپیمایی شوم که توسط افرادی طراحی شده است که تنها بر تصویر هواپیمایی که پرواز می کند، متمرکز هستند و به حالت های مختلف خرابی و شکست آن نوجهی نکرده اند.

بر عکس، میل سفر با وسیله ای را دارم که بد بینانه ترین حالت ها را برایش تصور کرده اند و برای رفع آنها برنامه ریزی شده است.

----------------------------------------------------------

1- تقدیم به دوست خوبم بدمست


  • سایه هیچ

گاو، موجود نیمه خوشبختی ست
جفت دارد، کمی علف دارد!

دست سلاخ چیز برّاقی ست
که به این زندگی شرف دارد

------------------------------------
سید مهدی موسوی

  • سایه هیچ

یوهان کرایف


فکر نمی کنم کسی رو بشناسم که فوتبال و دنبال کنه و یوهان کرایف و نشناسه...

بهترین بازیکن جام جهانی، بازیکن سال اروپا 1971-1973-1974 و اسطوره هلندی ها و بارسلونایی ها...

یه جوون سوپر استار با رفتارهای خاص خودش...

باورش سخته که یه فوتبالیست تو اون سطح توی رختکن و روی نیمکت سیگار بکشه...

حتی اونموقع، بخاطر رفتارهاش قوانینی وضع کردن که سیگار کشیدن و رو نیمکت برا بازیکن ها ممنوع کردن...

وقتی هم خبر سرطان ریه اش اعلام شد یه جمله معروف گفت "هرچی فوتبال بهم داد، سیگار ازم گرفت"...

حالا کرایف از سرطان ریه مرده...

روزنامه سان هم یه تیتر جالب زده "بهشت یک بازی ساز جدید دارد"

--------------------------------------------------------------------------------------

1- شاید جالب باشه که نیکوتین با یه دوز خاصی دوپینگ محسوب میشه تو ورزشکارا
به زبون ساده تر اگه یه مقدار خاص سیگار و تو یه بازه زمانی مشخص بکشید، زور تون زیاد میشه


  • سایه هیچ