دقیقا نمی دونم چرا

ولی میخوام شروعش کنم

دقیقا نمی دونم چرا

ولی میخوام شروعش کنم

چهل و سوم- برای مدافعان وطن!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۲۴ ب.ظ


امروز تو رسانه ها خوندم که دو تا اتوبوس که سرباز ها رو می بردند برای شروع خدمت اجباری، واژگون شدند...


19 تا جوون مُردند و 70 نفر زخمی شدند....


هیشکی هم صداش در نیومد....


چند روز پیش یکی از کسانی که شغلش نظامی گری هست و کلی حقوق بابت شغلش می گیره، تو سوریه کشته شد...


کلیه اعلامیه و مراسم و تشییع و گل و بنر و... خیلی ها صداشون در اومد...


دلم به حال خودم سوخت، تو کشوری زندگی می کنم که ارزش مدافعان وطن، کمتر از مدافعان حرم (اسد) هست...

--------------------------------------

صدای شمس می آید که می کند ما را
یواشکی جلوی دیگران نظربازی
مرا به زور کسی روی تخت می بندد
تو را به زور کسی می برد به سربازی

دو عقربه وسط گردباد افتادند
برای بردن ته مانده ی من از پیشت
آدامس می چسبانم به رفتن کفشم
تو گریه ای و پر از خستگی ست ته ریشت

تو می زنی با ناخن به دست لرزانم
به تارهای غم انگیز زیر روسری ام
که شمس می خوانی زیر ماه افسونگر
به قرن چندم کابوسه هات! می بری ام

تو شمس می خوانی مثل «شمع»، گریه کنان!
شب جنون زده «عین القضات» خواهد شد
کسی که آمده تا شعر بشنود از تو
دوباره عاشق آن چشم هات خواهد شد

تو می روی وسط جنگ باطل و باطل
برای دادن پوتین به دشمن فرضی!
مرا بغل کرده یک پتوی گریه شده
تو در کنار تفنگت یواش می لرزی

زنی که شرعاً و عرفاً نمی توانی را
فرار می کند از تو به گوشه ی تختم
که می کشند به دیوار عجز ناخن هام
که تازه می فهمم که چقدر بدبختم

صدای شمس می آید درون جمجمه ام
که در اتاق برقصم که مولوی بشوم
که تا سحر وسط شعر زندگی بکنم
که بعد عاشق «آقای موسوی» بشوم!

چه آتشی ست که می رقصدم به تنهایی
کمی نمانده زن قصّه هات دود شود
لبان بوسه ی هرگز نداده باد کنند
که از تصوّر تو گردنش کبود شود

دراز می کشد آرام در شبی مرده
زنی که بوده و هرگز نبوده ام پیشت
که دست می کشم از تو، از این گناه لجوج
که دست می کشم آهسته روی ته ریشت

تو ایستاده ای آنسوی مرزها در باد
بدون هیچ دلیلی هنوز دلتنگی
و دست می کشی آرام بر تفنگ عبوس
و می گذاری تویش گلوله ی جنگی

تو فکر مورچه هایی بدون آذوقه...
تفنگ داری و باید که قتل عام کند
آدامس می جوی و فکر می کنی شاید
گلوله ای کابوس تو را تمام کند...

صدای شمس می آید که نوحه می خواند
که فصل عشق تمام است و قرن جادو نیست
بلند می شوم از خواب و چشم می مالم
تو نیستی و تمام ملافه ام خونی ست

تو نیستی و تمام اتاق را هستی
که بوی موهایت مانده روی دامن من
صدای شمس می آید از آن ور دیوار
یواش می رقصم... تن تتن تتن تن تن...

#سید_مهدی_موسوی

#غزل_پست_مدرن

-------------------------------------------------

+ به محض اینکه این خبر و شنیدم یاد 2 تا شعر مختلف افتادم، یکیش و نوشتم اون یکی رو هم از اینجا بخونید.


  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۵/۰۴/۰۳
  • ۱۲۵۶ نمایش
  • سایه هیچ

نظرات (۸)

اسفناکه :)
خدا رحمتشون کنه..واقعا فاجعه است این چیزها :((
چند سال پیشم که اون 5 تا سرباز رو تو مرز گروگان گرفتن یادته؟ سربازا مخصوصا از نوع ارتش همیشه جزو قشر بدبخت جامعه س.
پاسخ:
2 سال عمر ادم و تلف می کنند
الان به سرباز فوق لیسانس و دکتری 70 هزارتومان تو ماه حقوق میدن
اغلب بچه هایی که از سربازی بر می گردند یا سیگاری اند، یا معتاد، یا افسرده....

حالا فکر کن، اونی که تا لیسانسه سوادش
میشه پاسدار، یعنی 4 ساعت نگهبانی میده، 4 ساعت آماده (با لباس و اسلحه نشسته)، 4 ساعت هم خواب...

نه یه روز و دو روز مثلا هر 20 تا 25 روز 3 تا 4 روز میاد مرخصی...
دو سال اینجوری ادامه میده...

فکر کن، کدوم شکنجه گری همچین کاری با یه آدم می کنه؟؟؟؟؟؟
-----------------------------
شعر نذاشتی...
با این سیاست که میگن در خارج از مرزها باید با دشمن بجنگیم مخالفید؟!
پاسخ:
این ایده و این توجیه اولین بار از جنگ آمریکا با ویتنام اومد...

اون موقع استراتزیست های امریکایی برای اینکه جنگ ویتنام و توجیه کنند و استعمارگری شون و به مساله امنیت تبدیل کنند، تعریف جدیدی از امنیت ملی ارائه کردند...
و به شکل یه شعار عوام پسند در سطح جامعه مطرح کردند، اونم این بود که ترجیج میدین تو خاک آمریکا بجنگید یا تو خاک دشمن؟

حتی اگه این توجیه و تعصبات مذهبی رو هم بپذیریم، یه موضوع دیگه هست و اونم اینه، بیشتر نیروهای ایران در مناطقی هستند که نه حرمی وجود داره، و نه حضور گسترده نیروهای داعشی (مثل خان طومان که بیشتر کشته شده های ایران در اون منطقه بودند)...

در مورد این حادثه هم بگم 05کرمان جایی که به اندازه ی کافی به سربازای طفلکی سخت میگذره،این درد ماجرا رو بیشتر میکنه. 

شعر ارغوان سایه رو بازم امروز چندبار خوندم.

ارغــوان
شاخه ی هم خونِ جدا مانده ی من
آسمانِ تو چه رنگ است امروز ؟
آفتابی ست هوا
یا گرفته ست هنوز ؟
من درین گوشه
که از دنیا بیرون است
آسـمانی به سـرم نیست
از بهـاران خبـرم نیست
اندرین گوشه ی خاموشِ فراموش شده
یادِ رنگینی در خاطر من
گریه می انگیزد
ارغــوانم آنجاسـت
ارغــوانم تنهاســت
ارغوانم دارد می گِــریـد...

ارغوان این چه رازیــست
که هــر بار بهــار
با عزاى دلِ ما مى آید؟
ارغوان تو برافراشــته باش
تو بخــوان نغــمه ى ناخوانــده ى من
ارغــوان شاخه ى هم خــونِ جدا مانده ى من


هوشنگ ابتهاج
پاسخ:
ارغوان عالیه...
بویژه با تار لطفی و صدای سایه...
عاشقشم...
  • اثر انگشت
  • البته انگاری داشتن میرفتن رو به اهواز..
    ولی من متوجه یه چیز نمیشم.چرا این خبر باید مهم باشه.یه سانحه تصادف بیشتر بوده مگه؟ حالا چون سرباز بودن آدم باید متاثر بشه؟یا اینکه سرباز 05 بودن؟ یا جوون مرگ شدن؟دقیقا برای چی باید گنده اش کرد؟
    پاسخ:
    برای ظلمی که در حق یه عده جوون میشه...
    برای تبعیضی که وجود داره...
    ----------------------------
    آخر چگونه زار نگریم برای عشق
    وقتی نبود آنچه که دیدم سزای عشق؟!

    دیدم در انزوای خزان، باغ عشق را
    دیدم به قلب خون غزل، داغ عشق را

    دیدم به حکم خار، به گل‌ها کتک زدند
    مهر سکوت بر دهن قاصدک زدند

    دیدم لگد به ساقه امید می‌زنند
    شلاق شب به گُرده خورشید می‌زنند

    دیدم که گرگ، بره ما را دریده است
    دیدم خروس دهکده را سر بریده است

    دیدم «هُبَل» به جای خدا تکیه کرده بود
    دیدم دوباره رونقِ بازارِ برده بود


    خیلی وحشتناک و غم انگیز بود.. دلم سوخت
    پاسخ:
    تو وارث این لبان بی آوازی
    تو تلخ ترین ترانه ی پروازی

    از مرگ تو حتی ککِشان هم نگزید
    تو شیخ نِمِر که نیستی، سربازی !
    نامه ای به عنوان نامه ی دختر راننده اوتوبوس منتشر شده رو خوندین؟
    صحبت هایی که تو نشست بعده اخبار در مورد ورود و خروج قاچاق به اون اوتوبوس شده رو چطور؟
    یا پیامی که نوشته بود در مورد مردمی که تو مرسم سربازا شرکت کردند و با سربازی که برای هرج و مرج بهشون اخطار داده درگیر شدن.

    تاسفم بابت ایناس...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">