دقیقا نمی دونم چرا

ولی میخوام شروعش کنم

دقیقا نمی دونم چرا

ولی میخوام شروعش کنم

سی و سوم- فرهنگِ بی فرهنگی!!!!!!!!!!!!!

پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۲۸ ب.ظ

عاشق درس روش تحقیق هستم و اگه یه روزی یه کاره ای بشم تو مملکت، حتما حتما حتما این درس و برای همه رشته ها و در همه پایه ها از ابتدایی تا پایان مقطع تحصیلات تکمیلی اجباری خواهم کرد.


و برای این حرفم دلیل هم دارم، به این خاطر که همه کسانی که این درس و پاس می کنند با مفهوم، علم، دانش، آگاهی و... اشنا میشن و مهم تر از اون تفاوت اون ها رو با هم میفهمن...


و درک می کنند چه چیزهایی رو باید باور کنیم و چه چیزهایی رو نباید قبول کنیم و این تشخیص دادن بسیار بسیار مهم است و خواهد بود و پایه های فکری جامعه رو به سمت دانایی و خرد ورزی میبره...


هر چند که اصلا امروز نمیخوام راجع به این مفاهیم صحبت کنم و حتما در اینده راجع بهش یه مطلب قوی مینویسم.



امروز که داشتم به کتاب ((روش تحقیق کاربردی)) نوشته "دکتر رمضان حسن زاده" (یکی از ارزشمندترین منابع موجود) نگاه می کردم با موضوع جالبی مواجه شدم که شد ایده این یادداشت.


در کتاب، سه نوع سوال و جواب و عنوان می کنه، نوع اول سولاتی هستند که جواب واضح، مشخص و قابل اندازه گیری دارند، مثل اینکه آب در چه دمایی یخ میزنه؟ خوب جواب این سوال مشخصه و با یک آزمایش ساده جواب قابل سنجش و اندازه گیریه...


نوع دوم سوال هایی هستند که جواب دادن بهشون نیاز به تحلیل درست و منطقی و استفاده و پشت سرهم قرار دادن جواب هایی از سئوالات نوع اول داره، مثل اینکه ایا کفاشیان در فدراسیون فوتبال موفق بوده یا نه؟ برای پاسخ به این سئوال کارشناسان و متخصصان رشته مدیریت و ورزش با توجه به علمی که دارند و بیان و عنوان منطقی دانسته ها پاسخ این سئوال و میدن...


نوع سوم، سوالاتی هستند که مربوط به سلیقه و گرایش افراد میشن و تابع منطق و یا روش علمی در پاسخ نیستند، مثل این سوال: چه رنگی و دوست دارید؟ یا استقلالی هستید یا پرسپولیسی؟...


حالا همه این ها رو چرا نوشتم؟

واسه اینکه تو این مدت کوتاه وبلاگ نویسی یه موضوع به نظرم جالب اومد و شدیدا ذهنم و درگیر کرد و اونم اینکه هر وقت مطلبی و نوشتم که مطابق میل و گرایش غالب در جامعه نبود، بیشترین بازدید و کمترین رای و نظر و داشت...


مدت ها به علتش فکر کردم و حتی چندتا آزمایش هم انجام دادم، به این نتیجه رسیدم ما دوس داریم اون چیزی و بخونیم و ببینیم که بهش گرایش داریم و نه اون چیزی که کاملا درسته ولی مطابق میل ما نیست...


این همون چیزیه که بهش میگن تعصب...


موضوع وقتی جالب تر میشه که حتی رسانه هایی که ادعای فرهنگ سازی دارن هم از این روش استفاده می کنند مثلا رسانه ای مثل تلوزیون که یک رسانه کاملا حکومتیه و خودش و متولی فرهنگ جامعه میدونه و این جمله معروف که "تلوزیون باید دانشگاه باشه" رو هم، همه مون شنیدیم بارها (هر چند که خودم موافق این ایده نیستم).


و بی محتوی ترین و مسخره ترین برنامه ها در بهترین ساعت شبانه روز پخش میشن...


خب چه می شود کرد؟ همینه دیگه ما اون چیزی و دوس داریم بشنویم که از قبل باورش داریم و نه اون چیزی که واقعیت و درسته....


و اگه میخواهیم پر مخاطب و پرخواننده و محبوب بشیم، باید به سوالات واضح (نوع اول) و منطقی(نوع دوم)، جواب گرایشی(نوع سوم) بدیم و نه جواب درست...


و این فرهنگ قربانی کردن حقیقت به پای محبوبیته که هر روز داره رایج تر و شایع تر میشه...


و من اسمش و میزارم، فرهنگِ بی فرهنگی....


  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۵/۰۲/۱۶
  • ۴۴۸ نمایش
  • سایه هیچ

نظرات (۱۰)

خب؟!
پاسخ:
چی خب؟!
خب چه باید کرد؟ 

صرفا شرح حال نوشتید؟! شایدم من خوب نخوندم :|
پاسخ:
گاهی اوقات مهم ترین قسمت حل مشکل، تشخیص درسته...
دنبال شدید:-)
پاسخ:
سپاس...
  • دریا _ گاه نوشته های من
  • عاشق روش تحقیقم منتهی تو رشته خودم، تنها چیزی که دوران ارشد یاد گرفتم همون روش تحقیق بود، که عامل موفقیتم در ارائه پایان نامه بود.
    به نظرم تعصب نیست شما دارید میگید بیشترین بازدید کننده، خوب این یعنی موضوع مورد علاقه بوده و خوندند، شرکت نکردن در بحث یه چیز دیگه، اکثراً بازدید کننده خاموش هستند.
     
    پاسخ:
    احسنت...
    خواننده زیاد داشته، چون جدید بود و آدم نسبت به موضوعات جدید کنجکاوه...
    نظر نداشت چون آدم ها میترسن از تابو هاشون صحبت کنند و یا حتی بهش فکر کنند...
    بیشتر دوست دارن افکاری که بهش گرایش دارن و بشنوند...
    کاش یه کاره ای بشین تو مملکت..
    توی این یه سوالی گذشته خیلی سعی کردم خودم و بیشتر بشناسم , تعصبای بی خودم و از بین ببرم تمام اعتقادم و از بین ببرم و اونایی که میدونم درست هست و دوباره محکم تر بسازم , خب باید اعتراف کنم خیلییی کار سختی ادم و تا مرز دیونگی و نابودی میبره
    وسط اون سختی و فلاکت روحیم بود که فهمیدم چرا ادما خودشون و به این چالش دعوت نمیکنن
    ولی بالاخره همه  خواهی نخواهی رو یه چیزایی تعصب دارن حتی وقتی انکارش میکنن
    چه طولانی شد !!!

    پاسخ:
    کاره...........

    منم عاشق روش تحقیقم ،
    و دوست داشنم پژوهشگر بشم.
    اینو دقیقا همین الان داشتم به یکی از همکلاسیامون میگفتم ، داستیم در مورد سمینار حرف میزدیم.

    میدونید چی شده؟
    سمینارمون تبدیل به مقاله نویسی شده اونم بطور خیلی غلط و قراره ما یه مقاله درپیت به مقاله های درپبت دیگه اضافه کنیم و تو  یه همایش افتضاح اکسپتش کنیم تا نمره سمینار بگیریم. در واقع تهدید شدیم و اجباریه.

    اگه یه روز تدریس کردین با کلاس محازی گذاشتیم به منم اطلاع بدین:)

    یه وقتایی به حرفایی آدمو وادار به سکوت میکنه، چون حرفی واسه گفتن نمیمونه، همش مربوط به سلیقه و اینکه چیزایی که دوس داریم رو دنبال میکنیم نیست. گاهی وقتایم من منظور متن رو کانل دریافت نمیکنم و منتظر میمونم نظراتو بخونم که مطلب برام شکافته بشه.
    پاسخ:
    1-کلاس مجازی؟؟؟
    ایده جالبیه ولی بعید میدونم مخاطب داشته باشه...

    2- سعی کن تو مقاله ات یه مشکلی و که میبینی حل کنی، میشه
    تو سعی کن درپیت نباشی، عالی باشی...

    سلام میدونم کامنتم کاملا بی ربطه ولی سواله دیگه ؟ کاش حداقل هر وبلاگی یه جایی برای بی ربط نوشتن و پرسیدن سوال داشت ؟
    من ادم دینداری نیستم یعنی هم هستم هم نیستم  وبیشتر نیستم :)فقط این سوال برام پیش اومده ادمایی که دین رو می کوبن یعنی یا ایراداشو می گیرن یا کلا نفی میکنن ومیگن بی دینی بهتره کار درستی میکنن توضیحش سخته منظورم انتقاد از دینه ادمایی مثل ما که محدودیت داریم بدون اگاهی واطلاع دقیق انتقاد میکنیم من فکر میکنم فقط برای رهایی خودمون وگرنه با همه انتقاداتی که شده و تو صحبتای روز مره میشه مشکل اصلی واشکالات دین هنوز سر جاشه پس نگفتنش بهتر نیست ؟ من دلم خواست حجاب رعایت میکنم دلم نخواست رعایت نمیکنم و خیلی چیزای دیگه البته مسئله حجاب شاید مثال اشتباهی باشه چون قضیش فرق داره فکر میکنم دین رو نفی میکنیم چون ما طالب یه جور بی بند وباریم نه ازادی  فکر میکنم  مشکل ما خود دین نیست اخه همین اسلام تو کشورایی مثل سوریه لبنان و خیلی جاهای دیگه هم هست  اونا دوستش دارن و ما برعکس متنفریم ازش شاید اگر حکومتمون .... نبود این همه ضد اسلام نمی شدیم وشاید هم دین از اساس مشکل داره راستش من گیج شدم و احتیاج به به تحقیق حسابی دارم فقط نمیدونم از کجا شروع کنم
    پاسخ:
    من که نفهمیدم چی شد...
    خخخخخ
    ولی قطعا بی دینی به معنای بی بند و باری و هرزگی نیست...

    ولی من فکر میکنم مخاطب داره.
    به سایت یا وب که از صفر تا صد روش تحقیق یا مایان نامه رو آموزش بده. تو فایل های صوتی ، پاورپوینت و پی دی اف.
    و سعی بشه همه ی مشکلات و روش های غلط اموزشی رفع بشه .
    مثل انتخاب موضوع، پایان نامه ها یا تحقیقایی که باید مدیریتی باشه ولی تحقیقی که اراءه میشه مربوط به کشاورزی یا علوم اجتماعیه.
    اصلا یه سری موضوع برای هر رشته ای طبقه بندی بشه و جایگزین موضوعات بیخودی که تو سایت ها هست بشه که نصفش مربوط به اموزش و پرورش و موضوعات روانشناسی و تربیتیه.


    پاسخ:
    شاید...
    فرهنگِ بی فرهنگی بهتره برای اسمش فکر کنم. بدون ویرگول و با کسره. 
    پاسخ:
    منم منظورم همین بود دقیقا....
    اصلاحش می کنم
    ممنون بابت نکته سنجیت....
    هیچی نشد رفیق توضیح دادنش در غالب کامنت سخته می دونستم ممکنه منظورمو خوب متوجه نشید با دوستم تماس گرفتم وسوالمو پرسیدم و جواب گرفتم
    البته جوابش کلی بود ولی بهتر از هیچ بود
    پاسخ:
    خب از خودم میپرسیدی...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">