دقیقا نمی دونم چرا

ولی میخوام شروعش کنم

دقیقا نمی دونم چرا

ولی میخوام شروعش کنم

پانزدهم- شنیدنی هایی که نمیشنویم....

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۲۵ ق.ظ

روزی که تصمیم به نوشتن وبلاگ گرفتم هزار تا ایده تو سرم بود

واقعا این توانایی و داشتم که روزی 10 تا پست بزارم

به پیشنهاد چندتا از دوست هام به این نتیجه رسیدم که یه مقداری از سرعت کار کم کنم

شاید بقول اونا مطلب زیاد هم باعث سردرگمی خواننده ها بشه

هرچند که اینم بگم ها، دوباره کم کم سرم داره خیلی شلوغ میشه

ولی بقول بزرگی، انقدر وبلاگ نوشتن جذابیت داره که بالاخره یه جایی اون وسط مسطا براش پیدا کنی

دیشب یه ایده تو سرم بود که یه پست خوب وبلاگی بشه یه کم بهش فکر کردم و خوابم برد

صبح که از خواب پاشدم به نظرم اومد که کل دیشب یه شعر تو کل سرم تا صبح میچرخید

هی بهش فکر کردم یادم نمیومد که چیه (دیدی یه وقتایی یه چیزی که مهم هم نیست، خوره وار مغزتو میخوره)


اولش فکر کردم راجع به اون موضوع دیشبی است

ولی با کلی زور زدن یادم اومد، این بیت بود

"هنوزم میشه عاشق بود --- تو باشی کار سختی نیست"

فکر کن، کل یه شب تا صبح یه بیت تو سرت بچرخه

بعدش داشتم فکر می کردم مگه این بیت چه چیز خاصی داره آخه...

تا الان که رفتم این ترانه رو سرچ کردم و دیدم عجب شعر قوی داره...

چرا تا حالا به متنش فکر نکرده بودم؟؟؟؟؟؟؟

بعدش یادم اومد که این شعر و "ابی" هم خونده، اونم نشستم و گوش کردم دوباره

به این نتیجه رسیدم بعضی وقت ها آهنگ، شعر و شهید می کنه

اون چیزی که شاعر میخواسته بگه اصلا شنیده نمیشه چون انقدر آهنگ سازی یا صدا خوبه که همه فقط ریتم و صدا رو بهش توجه می کنند

البته برعکسش هم هست، یعنی بعضی وقت ها انقدر اهنگ یا صدایی که رو شعر میذارن داغونه، که اصلا رغبت نمی کنه کسی بهش گوش کنه...

فحوای کلام اینکه، کاش هر شعری و بشنویم، بهش فکر کنیم و از مفهومش هم لذت ببریم...


:: منو حالا نوازش کن .... که این فرصت نره از دست ::

:: شاید این اخرین باره .... که این احساسه زیبا هست ::


  :: منو حالا نوازش کن .... همین حالا که تب کردم ::
  :: اگه لمسم کنی شاید .... به دنیای تو برگردم ::


:: هنورم میشه عاشق بود .... تو باشی کاره سختی نیست ::
:: بدون مزر با من باش .... اگرچه دیگه وقتی نیست ::


:: نبینم این دمه اخر .... تو چشمات غصه میشینه ::
:: همه اشکاتو میبوسم ....میدونم قسمتم اینه ::


::تو از چشمای من خوندی....که از این زندگی خسته ام::
::کنارت اونقدر ارومم....که از مرگ هم نمیترسم::


::تنم سرده ولی انگار....تو دستای تو اتیشه::
::خودت پلکامو میبندی....و این قصه تموم میشه::
  • موافقین ۶ مخالفین ۰
  • ۹۵/۰۱/۱۶
  • ۳۳۹ نمایش
  • سایه هیچ

نظرات (۱۵)

به به ، آقای صدا :)
موافقت خودمو با پست اعلام میکنم :))
پاسخ:
خدا رو شکر...
همه نگرانیم این بود، نکنه موافق نباشی...
اصلا یه دلشوره عجیبی داشتم...
خخخخخخخخخخخخ
  • ماهی سیاه کوچولو
  • جانم ابی :)
    چه خواننده هایی داشتیم و الان کیا شدن خواننده :/
    پاسخ:
    اره والا...

    اسم این اهنگو یادم نمیاد :/
    بنظر من
    اول متن ترانه و بعد شخصیت ادمی که شعرو گفته و بعد خواننده ش ارجحیت داره به بقیه فاکتورا برای گوش کردن یه اهنگ
    پاسخ:
    اینم میتونه درست باشه...
    ولی شخصیت ادمی که شعر و گفته چه اهمیتی داره؟
    حرف خوب و باید از هر کسی و هر طرز فکری پذیرفت...
    خدا رو شکر دلشوره ت رفع شد ، دیگه الان میتونی به کارات برسی :دی
    پاسخ:
    اره والا
    واقعا درگیر بودم...
    خدا روشکر
    خخخخ
    منو حالا نوازش کن... همین حالا که تب کردم :'(
    پاسخ:
    ایشالا که خوب شی...
    تب کردن و سرماخوردگی تو بهار خوب نیست.
    خخخخخخخخخخ
    فارسی کمتر ولی بیشتر خارجی گوش میدم
    توی موزیکای سنگین از لحاظ محتوا و موزیک و آهنگ، دو تا آهنگ رو خیلی قبول دارم

    Backstreet Boys - Incomplete
    Slipknot - Snuff

    :)
    پاسخ:
    ooooooo
    yes
    i am a picture
    خخخخخخخخخخخخخخخخخ
    خخخخخخخخخخ
    تونستی حتما گوششون کن
    موزیک متنش توی اینترنت هست، 
    بخونی و گوش کنی خوشت میاد حتما :)
    پاسخ:
    حنما
    راستی این موزیکم هست! از قلم افتاد :دی

    Evanescence - Bring Me To Life

    :)
    پاسخ:
    مرسی
    حتما گوش می کنم
  • دریا _ گاه نوشته های من
  • هفته ای یک دو تا پست خوبه هم خواننده وقت خوندن داره هم مدیر زیاد سرش شلوغ نمیشه
    پاسخ:
    من با روزی یه پست بیشتر موافقم
    اونجوری فراموش میشی..
    بنظرم برای نوشتن و تعدادش چارچوب مشخص کردن یه طوریه، یه طوریه یعنی انگار درست نیست. 


    این شعرو میخوام بخونم نمیتونم رو متنش تمرکز کنم چون دوباره موزیکش میاد تو ذهنم :)))
    و اینکه من فوق العاده آدم سطحی نگری هستم تو یه سری زمینه ها، مثلا به موزیک گوش میدم و گوش نمیدم، نه شعرو میدونم نه موزیکو حتی اگه ده بار گوش داده باشمش ، مگه اینکه ازم بپرسن نظرت درباره این آهنگ چیه و من سعی کنم با دقت گوش بدم بهش،
    یا اینکه بهم همین الان بگن مشخصات صورت فلانی رو بگو، همون فرق بین دیدن و نگاه کردن، اینو البته باید تعمبمش بدم به خیلی از موارد. من فقط میبینم، غیر ارادی ، نگاه نمیکنم، یعنی توجه و دقت ندارم. گاهی حتی متوجه برجسته ترین مولفه های صورت یه فرد نمیشم.
    پاسخ:
    تو برا خودت پدیده ای هستی...
    خخخخخخخخخخخ

    اون شعر "خانومی که شما باشی" و خوندی؟
    بله خیلی خوب بود و آشنا،
    احساس میکنم یه دکلمه ازش شنیدم.

    مرسی بابت شعر.
    پاسخ:
    شعر از فرزاد حسنی
    یه بار تو برنامه همسر سابقش خوند...
    فریالم خوند :)

    پاسخ:
    خخخخخخخخخخخخخخ
    من که یادم نیست
    شاید...
    شعار من قبلا این بود فکر شک سوال شکستن دیوار
    فراموش کرده بودم فکر شک سوال انعطاف شکستن دیوار
    پستتون انعطاف رو یادآوری کرد
    راستی اون یادداشت وبلاگمم اصلاح کردم بخونید دوباره نظرتون رو بگید کاملا حق با شما بود گاهی اون تصویر یا مطلب که تو ذهنمه رو نمیتونم خوب بیان کنم
    پاسخ:
    احسنت...
    اونم میخونم حتما...

    عاااا،
    نمیدونم،
    آخرین بار ازاده نامدار تو تی وی تو برنامه های ظهر فکر کنم خانواده دیدم:))))
    فرزاد حسنی ام رالی ایرانی آخرین باری بود که ازش برنامه دیدم:دی

    پاسخ:
    چه دغدغه های بزرگی تو زندگی مون داریم ما
    خخخخخخخخخخخ
    این کامنت قبلی من برای پست شانزدهم بود اشتباه اینجا نوشتم :)) 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">