دقیقا نمی دونم چرا

ولی میخوام شروعش کنم

دقیقا نمی دونم چرا

ولی میخوام شروعش کنم

یه همکلاسی دارم که به ظاهر خیلی دختر خوشرو و مهربونیه
با همه خیلی گرم برخورد میکنه، شوخی می کنه، خاکیه، کلا از این ادم هایی که همه ازشون خوششون میاد
همه اش تو درس ها به بقیه روحیه میده و...، البته این و هم بگم چون گرایش مقطع قبلیش فرق می کرد از اول ترم کلی مشکل داشت با درس ها
و خدایش منم خیلی کمکش کردم تا حدی که وقتی استادمون برا پایان ترممون گفت باید اکسپت مقاله بیارید تقریبا همه کارهاش و من براش انجام دادم، از انتخاب موضوع، پیشنه تحقیق، روش پزوهش، کارهای آماری و...
فصل امتحان ها که رسید یه درسی داشتیم که تحلیلی بود، اینجوری که استاد 40 تا سرفصل داد گفت برید راجع بهش تحقیق کامل کنید و تو امتحان تحلیل و نقد خودتون و در مورد 10 تاشون بنویسید
ما هم قرار گذاشتیم که هرکدوممون هرچی مطلب جمع کردیم به بقیه هم بدیم
منم کار خودم و انجام دادم و برا بچه ها فرستادم اونا هم متقابلا کارشون و باشتراک گذاشتن به جز همین خانم محترم که کارش نصفه و نیمه بود.
خلاصه که گذشت تا رسیدیم به امتحان، رفتیم سر جلسه و حدود 4 ساعت سرجلسه امتحان نشستیم، خانم فوف الذکر حدود ساعت 10:30 یعنی 2 ساعت و نیم بعد از شروع جلسه رو ترک کردند، و من همچنان ادامه میدادم، واقعا خسته شده بودم، سرم و بلند کردم دیدم سرکار خانوم رفته پیش مراقب و داره میگه چرا برگه هاشون و نمیگیری؟ وقت تمومه...
اولش تعجب کردم ولی بعدش از اونجایی که دوس ندارم هیچ حرفی و تو دلم نگه دارم، رفتم بهش گفتم: این چه کاری بود؟ دست و پاشو گم کرد، گفت: داشتم شوخی میکردم، جدی نگیر و ...
منم پیش خودم گفتم این بچه خوبیه، زود قضاوت کردم ...
خلاصه گذشت تا جلسه اول این ترم، تا برسم کلاس نیم ساعت دیر شد به محض اینکه رسیدم تو کلاس دیدم داره به استاد میگه یه سوال دارم، چطور فلانی نمره کامل از درس شما گرفت و من نگرفتم؟ مگه چی نوشت تو برگه اش؟
منم همون لحظه وارد شدم و گفتم اگه سوالی داری از خودم بپرس، اونم سرخ و سیاه شد و استادمون هم یه جوری سرو ته قضیه رو هم اورد
خلاصه کلام اینکه...
چند لحظه پیش دیدم تو گروه مربوط به کلاسمون تو تلگرام یه پیام گذاشته
دیدم نوشته "یاران دوران فرومایگی، نکو خویی ندانند و تنگ نظران ره به بزرگی نبرند. حسودان بر جمال و کمال جز به چشم کین ننگرند و دروغگویان از کسی وفا و اعتماد نبینند.((گوته)) "
خوب خواهر من، عزیز من، اینکه چه شخصیتی داری و چیجوری فکر می کنی، یه چیزیه مربوط به خودت ولی اینکه یه چیزی و نشر میدی و بقیه رو دعوت به انجام و یا پرهیز از اون موضوع می کنی، مربوطه به همه اون ادم ها...
خب چرا چیزی و که قبول نداری و انجامش نمیدی و میخوای به خورد بقیه بدی
شایدم رفتار ما نتیجه اون افکاریه که واقعا تو سرمون داریم و نوشته هامون حاصل از اون چیزیه که آرزشو داریم که باشیم.
--------------------------------------
1- من بچه درس خونیم :))
2- هیچوقت تو زندگیم سعی نکردم کسی و ناراحت کنم
3- مهم نیست بقیه چیجوری نسبت به من فکر کنند
  • موافقین ۴ مخالفین ۰
  • ۹۵/۰۱/۱۴
  • ۴۸۵ نمایش
  • سایه هیچ

نظرات (۱۱)

دشت بی فرهنگی ما ، هرزه تموم علفاش...
پاسخ:
لایک...
به نظرم این آدما از ضعف جدی شعور رنج می برند!
تقریبا پی بردن به اصل شخصیتشونم بدون اینکه بخوای ذره ای کنجکاوی به خرج بدی به دست خودشون انجام میشه!!
در بین مجازیونم کم نیست!! کسی که خودش وقتی دیگری یک رفتاری رو انجام میده اونو زشت میدونه ولی وقتی خودش اونو انجام بده حالا چه اشکالی داره مگه!!
پاسخ:
سوال اینه
چرا چیزی و که بهش اعتقاد نداریم، ترویج می کنیم؟؟؟
این مدل پیاما و پستا رو که دیگه انقـــــدر از ادمای مختلف دیدیم که به کل سِر شدیم در برابرشون
هر چند اوایل تحملشون سخت بود ولی اخرش مضحک


1.آفــرین
2.خیلی آفـــرین
3.چقد خوبه که اینطوری فک میکنی
پاسخ:
اینم یه جورشه...
1- ممنون
2- خیلی ممنون
3- چقدر خوبه که میخونی و نظر میدی
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سرخ و سفیده، اصطلاحش

نه سرخ و سیاه

**** ****

پاسخ:
سرخ و سیاه هم میگن
سرخ و سفید نشان دهنده خجالته
سرخ و سیاه نشان دهنده عصبانیت به همراه خجالت
:)
پرسیدین چرا اون چیزی که بهش اعتقاد نداریمو ترویج میکنیم برای اینکه اعتقاد نداریم به اون چیز متصف نیستیم!
برای اینکه اینقدر با خودمون صادق نیستیم که بدی هامون رو بپذیریم، برای اینکه اونقدر همت نداریم خوب و بد خودمون رو بشناسیم، ما آدما فقط خوبی های خودمون رو میبینیم اما بدی هامون فقط از چشم دیگران قابل تشخیصه، اونقدر شجاعت نداریم بپذیریم ما انسانیم نه فرشته  و بد بودن میتونه در انسان نمود پیدا کنه، اما بد موندن دست خودمونه میتونیم بد نمونیم و با قوه اختیاری که داریم خودمون رو اصلاح کنیم....
الان اون خانم حتی یک درصدم به فرومایه بودن خودش معتقد نیست! چون هنوز خودشو نشناخته... 

پاسخ:
شاید...
well,may be

never heard of it before

:)
پاسخ:
thanks a lot
این نوشته ای که من دیدم شبیه نوشته های مولانا و مولوی و اینا بود! واقعا گوته همچین چیزی گفته؟! :)
پاسخ:
نقل قول یه پست بود بدون دخل و تصرف...
گفته ولی بهتر از گفته اش ترجمه شده...
:))
خیلی مونا بود همکلاسیتون. [آیکون بیگل پشت چشم نازک کرده و اینا]
پاسخ:
1-مونا؟؟؟؟؟؟
یعنی چی؟


2- نظرهات بسته است
برا این مطلب آخریه
یاد شعر "خانومی که شما باشید" افتادم
جمله آخرت واقعا به دلم نشست   راستش خیلی نوشته هات رو دوست دارم نمیدونم چه جمله ای کلمه ای بکار ببرم که حس واقعیمو بگم حرفهایی که من بهشون فکر میکنم ولی شاید بلد نیستم بخوبی شما وبد مست بنویسم وبیانش کنم ولی هر روز وهرشب تمام رفتار خودمو تجزیه تحلیل میکنم که با افکار وحرفام یکی باشه همه باید یاد بگیریم به خودمون یه نگاهی کنیم وقتی بقول سارتر باید من حقیقمون رو بسازیم منی که فکر تولید میکنه منی که فرهنگ تولید میکنه واین ممکن نیست جز اینکه به خودمون یه نگاهی کنیم به خودمون دروغ نگیم وحسابی خودمون رو کنکاش کنیم نقات ضعف وقوت خودمون رو بدونیم ودچار توهم نشیم کاش من هم می تونستم خوب بنویسم اونوقت حرف زیاد بود میدونی هروقت میگم حرف زیاد هست پشت سرش به خودم چی میگم حرف بزن وعمل کن مدام اینو به خورشید درونم میگم که آویزه گوشش بشه :)
پاسخ:
اول که لطف داری
دوم که شما خیلی خوب مینویسی
سوم که آفرین
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
یعنی واقعا *** **** * ***** هم همچین آدم هایی هستن؟! چرا اینا نسلشون از دوره ی ابتدایی به بعد منقرض نمیشه؟!
پاسخ:
نسل دایناسورها با اون عظمت شون منقرض شد
نسل اینا نه...
که اجباری برای کامنت نباشه.

آخه ما یه مونا داریم که از همون روز اول برادرم و مرجان خیلی باهاش لج بودن و من همیشه به محمدرضا میگفتم آدما رو همونطور که هستن قبولشون کنه، تا اینکه یه بار با منم که همیشه تو کارا و پروژه ها به بچه ها و خصوصا مونا  کمک میکردم از این اخلاقاش بی نصیب نموندم . از اون روز منم تو تیم محمدرضا و مرجانم.

پاسخ:
خخخخخخخخخخخ

این هم همون شعر که قبلا گفته بودم، تقدیم به خودت
------------------------------
یه قبله پشت چشماته / که مغناطیس ُ رد کرده
 
شبای قبل تو باید / به این تقویم برگرده
 
کنار قلب تو مثل ِ / یه مَردم رو به خوشبختی
 
تو احساسی بهم میدی / شبیه ِ غیرت ِ تختی
 
تو می پوشونی موهاتو / غروب غنچه وا میشه
 
یه مرد از دامن پاکِت / طرفدار ِ خدا میشه
 
به عشقم مرهمی خانوم / مثه گلدسته و کاشی
 
فدای اون حَیاتونَم / خانومی که شما باشی
 
میدونم گاهی از دستم / شبا با بغض میخوابی
 
نمی فهمم چی کم داری /چرا انقدر بی تابی
 
ازم بگذر اگه راحت / نگفتم دوستت دارم
 
اگه غمگین بشی از من / گره میفته تو کارم
 
چه معمولیه رفتارم / کنار قلب خوش نامت
 
ولی باور بکن خانوم / هنوزم سخت میخوامت
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">